پسر گل شیرین زبان 4
-از خواب بیدار شدی و میگی:خواب نمی یاش دیده بودم،علی باباجوون هم بوده بود.
-بیرون بودیم اب روی لباست ریختی بهت میگم اشکال نداره افتاب هست خشک میشه،شب دوباره اب ریختی میگی :اشکال نداره مامان آفتاب هست.
-بهت میگم دستت رو از شیشه ماشین بیرون نکن خطرناکه
میگی:کامیون میاد دستم رو میکنه میبره دیگه دست ندارم به مامان کمک کنم ظرف بشورم،با پا میشورم
-سرفه میکم
:چرا سرفه میکنی،چرا مریض شدی،صبر کن بابا بیاد میبرمت دکتر،چرا شربت نخوردی
یه سرفه الکی میکنی و
:ببین من سرفه نمیکنم
-فردا عید قربانه بهت میگم میخوایم بریم خونه علی باباجوون ببعی ببینیم
:سوارش بشیم
-نه بخوریمش
:مگه ببعی نونه پلیمه؟(=نون و پنیر)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی