محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
محمدمهديمحمدمهدي، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

پسرگل ها

میرسد اینک بهار

  سال رو کنار عزیز عزیز تر از جان تحویل کردیم،الهی که همیشه سایه اش بالای سرمون باشه   صدرا و عیدیی که کل اسفند انتظارش رو میکشید   یه روز بهاری صدرا خرسی رو برده پارک! !! !!! !!!!   سفره هفت سین و پسرگل پسرگل و به قول خودش دودوری دو در میدان امام خمینی   با چوب دستی!! به دنبال گربه ها و کلاغ های بیچاره در پارک ملت تازه اصرار داشت چوب دستیم رو بیارم خونه     در جستجوی کلاغ ها     و ژست میگرند! و بازهم!! صبر کن عکس نگیر حالا بگی...
17 فروردين 1394

پسرگل شیرین زبان 6 قهمقار

-روی لبه مبل راه میری،میگم مواظب باش میگی :من یه قهمقارم=قهرمان کلا هر کار خطرناکی که میگم نکن میگی :من یه قهمقارم -کانالهای تلویزیون رو بالا و پایین میکنم یک دفعه فریاد میکشی نزن جایی میخوام فوتبال ببینم ،بعد هم با هیجان فوتبال میبینی:پاس بده شوت کن ای بابا نشد.   -تلویزیون داره کشتی نشون میده میگی بزار باشه میخوام ببینم چه جوریه با بابا سعید یاد بگیرم   -من اگه برم مدرسه دلم برات تنگ میشه ها! -خرسی یک روز توی ماشین باباجوون جا مونده بود،تا شب سه چهار بار گفتی بریم بگیریمش و نشد،فرداش که اوردیمش خونهدیدم شب موقع خواب بهش میگی:خرسی نبودی دلم برات تنگ شده بود نگرانت بودم   -نگران خودت نباش ،به جای مو...
21 بهمن 1393

پسر گل شیرین زبان 5

-یه روووووززززززززززززز یه کارتونییییییییی دیدمممممممم یه اقاااااااااااااااییی بود جیگرش کباب بود و ریسه میروی از خنده   -پازل بزرگی را تمام میکنی و میگویی :ماشالا بزرگ شدما   -راه  میروی و تکرار میکنی "ماشالا ماشالا چش نخوری ایشالا"،از عزیز عزیزتر از جانمان یاد گرفتی.   -"اَی شیطون بلا "تکیه کلامت شده   -هنوز تزیینات تولد را باز نکرده ایم،میپرسی:کی تولد اتشنشانی میگیریم؟؟؟؟؟   -شیرینی کشمشی میل میفرمایید :کاشکی میشد برم سر کار از این نام ناما بخورم!!!!!!!!!     ...
20 دی 1393

پایییییز عااااااااااااشق

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی     -مثلا میخواد نخنده   -یه روز عالی پااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییزززززززززززززززیییییییییی کلی توی چاله های اب پرید برگ جمع کرد یک دفعه باد شدیدی گرفت و رگبار و ریختن برگ ها             -خونه ادم کوچولوها   -سرسره برای ادم کوچولوها     -نردبون اتش نشانی(اینروزها عشق اتش نشان و ماشین و ایستگاه و... داره)   -یه روز شکلاتی       -!!!!!! ...
3 دی 1393

پسر گل شیرین زبان 4

-از خواب بیدار شدی و میگی:خواب نمی یاش دیده بودم،علی باباجوون هم بوده بود.   -بیرون بودیم اب روی لباست ریختی بهت میگم اشکال نداره افتاب هست خشک میشه،شب دوباره اب ریختی میگی :اشکال نداره مامان آفتاب هست.   -بهت میگم دستت رو از شیشه ماشین بیرون نکن خطرناکه میگی:کامیون میاد دستم رو میکنه میبره دیگه دست ندارم به مامان کمک کنم ظرف بشورم،با پا میشورم   -سرفه میکم :چرا سرفه میکنی،چرا مریض شدی،صبر کن بابا بیاد میبرمت دکتر،چرا شربت نخوردی یه سرفه الکی میکنی و :ببین من سرفه نمیکنم   -فردا عید قربانه بهت میگم میخوایم بریم خونه علی باباجوون ببعی ببینیم :سوارش بشیم -نه بخوریمش :مگه ببعی ن...
10 مهر 1393

هزارمین روز

هزار روز است که روزهایم مادرانه شده است.                   مادرانه هایی فراتر از عشق و احساس زمینی. دوستت داریم "پسر گل" دریغ از یه لحظه که درست وایسه تا عکس بندازم     پسر مظلوم چه نقشه ای داره؟؟؟ حملههههههههههههههههه   ؟؟؟؟؟؟     اینم کیک پس از حمله ...
22 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرگل ها می باشد